جدول جو
جدول جو

معنی چاره بردار - جستجوی لغت در جدول جو

چاره بردار
چاره پذیر، قابل علاج
تصویری از چاره بردار
تصویر چاره بردار
فرهنگ فارسی عمید
چاره بردار
(گُ ذَ)
چاره پذیر. علاج پذیر. قابل علاج. و رجوع به چاره پذیر شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چاره پرداز
تصویر چاره پرداز
کسی که از عهدۀ درمان دردی یا اصلاح امری برآید، چاره گر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهره بردار
تصویر بهره بردار
ویژگی کسی که از درآمد ملک یا مزرعه یا کارخانه سود و بهره برمی دارد
فرهنگ فارسی عمید
(اَ حَ)
آنکه از حاصل و سود چیزی استفاده می کند. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(بَ جَ دَ / دِ)
چاپلوس. خوش آمدگوی. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
چاره گر. علاج گر. کسی که علاج دردی یا اصلاح امری کند:
جهان را در این آمدن راز بود
که شاه جهان چاره پرداز بود.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ زَ)
راه برنده. کنایه از پی برنده. (از یادداشت مؤلف).
- ره بردار به جای نبودن، بدان جای راه نبردن. راه نیافتن و دسترسی پیدا نکردن بدان جای
لغت نامه دهخدا
تصویری از بهره بردار
تصویر بهره بردار
آنکه از حاصل و سود چیزی استفاده میکنند، سهم گیرنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بار بردار
تصویر بار بردار
باربر، بارکش، حمال
فرهنگ لغت هوشیار